قلب طلایی
مطالب جالب و خواندنی
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان قلب طلایی و آدرس bahoosh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





اين يک داستان واقعي است که در ژاپن اتفاق افتاده.
شخصي ديوار خانه اش را براي نوسازي خراب مي کرد. خانه هاي ژاپني داراي فضايي خالي بين ديوارهاي چوبي هستند. اين شخص در حين خراب کردن ديوار در بين آن مارمولکي را ديد که ميخي از بيرون به پايش فرو رفته بود.
دلش سوخت و يک لحظه کنجکاو شد. وقتي ميخ را بررسي کرد متعجب شد؛ اين ميخ ده سال پيش، هنگام ساختن خانه کوبيده شده بود!!!
چه اتفاقي افتاده؟
در يک قسمت تاريک بدون حرکت، مارمولک ده سال در چنين موقعيتي زنده مانده!!!
چنين چيزي امکان ندارد و غير قابل تصور است.
متحير از اين مساله کارش را تعطيل و مارمولک را مشاهده کرد.
در اين مدت چکار مي کرده؟ چگونه و چي مي خورده؟
همانطور که به مارمولک نگاه مي کرد يکدفعه مارمولکي ديگر، با غذايي در دهانش ظاهر شد!!!
مرد شديدا منقلب شد.
ده سال مراقبت. چه عشقي! چه عشق قشنگي!!!
اگر موجود به اين کوچکي بتواند عشقی به اين بزرگي داشته باشد پس تصور کنيد ما تا چه حد مي توانيم عاشق شويم، اگر سعي کني

[ جمعه 28 بهمن 1390 ] [ 10:15 ] [ زهرا ]

یکى بود، یکى نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. روزى روزگارى در ولایت غربت یک پیرزنى بود به نام �ننه قمر� و این ننه قمر از مال دنیا فقط یک دختر داشت که اسمش �دلربا� بود و این دلربا در هفت اقلیم عالم مثل و مانندى نداشت؛ از بس که زشت و بدترکیب و بد ادا و بى‌کمالات بود.
یک روز که این دلربا توى خانه وردل ننه قمر نشسته بود و داشت به ناخن‌هایش حنا مى‌گذاشت، آهى کشید و رو کرد به مادرش و گفت: �اى ننه، مى گویند �بهار عمر باشد تا چهل سال. با این حساب، توپ سال نو را که در کنند، دختر یکى یک دانه‌ات، پایش را مى‌گذارد توى تابستان عمر. بدان و آگاه باش که من دوست دارم تابستان عمرم را در خانه‌ی شوهر سپرى کنم و من شنیده‌ام که یک دستگاهى هست که به آن مى‌گویند �کامپیوتر� و در این کامپیوتر همه جور شوهر وجود دارد. یکى از این دستگاه‌ها برایم مى‌خرى یا این که چى؟
ننه قمرلاحول� گفت و لبش را گاز گرفت و دلسوزانه، بنا کرد به نصیحت که: مردى که توى دستگاه عمل بیاید، شوهر بشو و مرد زندگى نیست. تازه بچه‌دار هم که بشوى لابد یا دارا و سارا مى‌زایى یا از این آدم آهنى‌هاى بدترکیب یا چه مى‌دانم پینوکیو...
وقتى ننه قمر دهانش کف کرد و قلبش گرفت و خسته شد، دلربا شروع کرد به تعریف از کامپیوتر و اینترنت و چت و این که شوهر کامپیوترى هم مثل شوهر راست راستکى است و آنقدر گفت و گفت تا ننه قمر راضى شد براى عاقبت به خیرى دخترش، سینه‌ریز و النگوهاى طلایش را بفروشد و براى دلربا کامپیوتر مجهز به فکس مودم اکسترنال و کارت اینترنت پرسرعت و هدست و کلى لوازم جانبى دیگر بخرد.
بارى اى برادر بدندیده و اى خواهر نوردیده، دستگاه را خریدند و آوردند گذاشتند روى کرسى و زدندش به برق و روشنش کردند. دلربا گفت: �اى مادر، در این وقت روز، فقط بچه‌هاى مدرسه‌اى و کارمندهاى زن و بچه‌دار توى ادارات، مى‌روند در چت و تا نیمه شب خبرى از شوهر نیست.� به همین خاطر، از همان کله‌ی ظهر تا نیمه شب، ننه قمر نشست در پشت دستگاه و با جدیت تمام به بازى ورق گنجفه و با دل و اسپایدر پرداخت.
نیمه شب دلربا دستگاه را تحویل گرفت و وصل شد به اینترنت و یک �آى دى� به نام �دلربا آندرلاین تنها 437� براى خود ثبت کرد و رفت توى یکى از اتاق‌هاى �یارو مسنجر�. به محض ورود، زنگ‌ها به افتخارش به صدا درآمدند و تا دلربا به خودش جنبید، متوجه شد که چهل _ پنجاه تا شوهر بالقوه، دورش را گرفته‌اند. دلربا که دید حریف این همه خواستگار مشتاق و دلداده نیست، همه‌ی پیغام‌ها را خواند و سر آخر از نام یکى از آنها خوشش آمد و با ناکام گذاشتن خیل خواستگاران سمج، با همان یکى گرم صحبت شد. در زیر متن مکالمات نوشتارى آن دو به اختصار درج مى شود:

پژمان آندرلاین توپ اند باحال: سلام. اى دلرباى زیباى شیرین کار، خوبید؟
دلربا آندرلاین تنها437: سلام. مرسى. یو خوبى؟

پژمان: مرسى + هفتاد. سین، جیم، جیم پلیز. [سین، جیم، جیم: همان A/S/L به زبان غربتى است؛ یعنى: سن؟ جنسیت؟ جا و مکان زندگى]
دلربا: هجده، دال، بوغ [یعنى هجده ساله‌ام، دخترم و در بالاى ولایت غربت به زندگانى اشرافى مشغولم. ترجمه و تفسیر از بنده نگارنده] یو چى؟

پژمان: من بیست و چهار، پ، بوغ. خوشبختم! [یعنى خوشوقتم.]
دلربا: لول. [یعنى حسابى لول و کیفورم. همان LOL] پس همسایه‌ایم.

پژمان: بله ولى من براى ادامه‌ی تحصیل دارم ویزا مى‌گیرم که بروم در جابلقا چون که هم در آنجا آزادى مى‌باشد و هم سى دى با کیفیت آینه آنجا هست و من همه کس و کارم (یعنى دخترخاله پسر عمه دایى مامانم) در آنجا زندگى مى‌کنند.
دلربا: اوکى، درک مى‌کنم به قول مامى: توبى اور نات توبى. راستى نگفتى چه شکلى هستى؟

پژمان: قد 185، وزن80، موخرمایى روشن و بلند، پوست سفید، چشم آبى.
دلربا: من قدم 174، وزن 60، رنگ چشمم هم یک چیزى بین آبى و سبز.

پژمان: واى خداى من... راست مى گویى؟
دلربا: وا... یعنى خیلى زشتم؟

پژمان: نه... اتفاقاً بى‌نظیرى. راستش نمى‌دانم چطور شد که همین الان، یک دفعه به من احساس ازدواج دست داد. آه اى دلرباى من، چشمان تو حرمت زمین است و یک قشنگ نازنین است...
دلربا: اى واى خدا مرا بکشد که با بیان حقیقتى ناخواسته، تیر عشق را بر قلبت نشاندم.
حالا دو تا حیران من و تو، زار و گریان من و تو...

پژمان: اى نازنین، بدجورى من خاطرخواه توام آیا حالیت مى‌باشد؟ تکه تکه کردى دل من را، بیا بیا بیا که خیلى مى‌خواهمت.
دلربا: حالا من چه خاکى به سر بریزم با این عشق پاک و معصوم؟ من مى‌خواهم ایوان رویا را آب پاشى کنم و امشب هرجور شده و با هر بدبختى، عکس تو را نقاشى کنم. اما تو را چه جورى بکشم چرا که وسایل نقاشى‌ام کم و کسر دارد و من مداد مخملى ندارم.

پژمان: اوه ماى گاد... اصلاً اى دلرباى نازنین من، بیا تا برویم از این ولایت غربت من و تو. تو دست مرا [البته بعد از جارى شدن صیغه عقد. یادآورى از بنده نگارنده] بگیر و من دامن تو را [البته بعد از جلب رضایت زوجه و خانواده او و همچنین طى مراحل قانونى. ایضاً یادآورى اخلاقى از بنده نگارنده] بگیرم. کاش هم اکنون در کنارم بودى تا... اصلاً ولش کن، الان هر چه بگوییم این یاروبنده نگارنده� مى‌خواهد وسطش پیام اخلاقى بدهد. بیا شماره تلفن مرا بنویس و تماس بگیر تا بدون مزاحم حرف‌هاى‌مان را بزنیم...

ما از این افسانه نتیجه مى‌گیریم که اگر جوانان را نصیحت کنیم، رازشان را به ما نمى‌گویند!
قصه‌ی ما به سر رسید، غلاغه به خونه‌اش نرسید!

[ جمعه 28 بهمن 1390 ] [ 9:55 ] [ زهرا ]

به مامانم میگم: فکر کنم دیگه وقتشه از تنهایی در بیام،هر چی باشه بیست و شش سالمه مامان…
میگه: یعنی زن میخوای پدرسوخته؟ میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه داداش توپول موپول میخواستم روم نمیشه مستقیم به بابا بگم.

.

.

.

صبح پاشدم به زور، دارم لباس میپوشم، بابام میگه کلاس داری؟! میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ نگران لباسم شدم پاشدم ببینم هنوز اندازمه یا نه

.

.

.

به داداشم میگم برو عصای آقاجون رو بیار؛
میگه آقاجون میخواد بره مگه؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ؛ میخواد به اذن پروردگار عصا رو تبدیل به اژدها کنه !

.

 

 

 

.

.

سر امتحان برگه تقلبم و در آوردم دارم مینویسم
مراقبه دیده میگه تقلبه؟؟
گفتم پَـــ نَ‌‌ پَـــ دعای ابوحمزه ثمالیه

.

.

.

رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم،
مربیه میگه: بچه رو میبریدش؟
گفتم پَـــ نَ‌‌ پَـــ همینجا میخورمش

.

.

.

کمرم درد می کنه یه پارچه بستم بهش.
داداشم میگه کمرت درد می کنه؟
گفتم پَـــ نَ‌‌ پَـــ می خوام ادای داداش کایکو رو در بیارم.

.

.

.

به دوستم میگم یه ذره حجابتو درست کن … میگیرن !
میگه کی ؟ پلیس ؟
پَـــ نَ پَــــ دست اندرکاران شبکه فشن تی وی

.

.

.

سر کلاس دستمو بلند کردم استاد میگه سوال داری ؟
پَــ نَ پَـــ ” های هیتلر”

.

.

.

رفتم به همسایه مون می گم تخم مرغ داری؟
می گه می خوای غذا درست کنی؟
پَـــ نَ پَـــ می خوام بخوابم روشون تا جوجه بشن بفهمم مادر بودن چه حسی داره

.

.

.

تی شرت « دی اند جی » پوشیدم …داداشم میگه « دولچه ، گابانا » ست؟ میگم
پَـــ نَ پَـــ « داوود و غفوره »

.

.

.

داریم ۱۰ نفری بازی شبکه ای میکنیم
اومده میگه جدی حال میده؟
گفتم پَـــ نَ‌‌ پَـــ اسکولیم! عذاب داره اما میخوایم تهذیب نفس کنیم

طبقه بالایی داره توی خونه گل کوچیک بازی میکنه ، رفتم درشونو زدم میگه صدای ما اذیتتون میکنه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ اومدم بگم مواظب باشید بازیکن دو اخطاره توی زمین نفرستید که بعدا گندش دربیاد !
.
.
.
بابام زنگ زده میگه سند خونه رو بردار بیار ! بدو بدو دارم میرم پایین ، همسایمون دیده میگه این سند خونتونه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ دفتر مشق بابامه یادش رفته ببره مدرسه ، خانم معلمشون دعواش کرده !
.
.
.
کامپیوتر داشت کار میکرد که یِیهو دود سیاهی از پشتش زد بیرون ! میگه : کامیپوترت سوخت ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ یه برنامه مونده بود سر دلش ، آروغ زد رفلاکس شد !
.

 

 


.
.
توی راز بقا ۶۰تا شیر ریختن سر یه گورخر ! برگشته میگه میخوان بخورنش ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ میخوان سوارش بشن ولی خره رضایت نمیده میگه مامانم گفته با غریبه ها بازی نکن !!!!!!!!!!!!!!
.
.
.
بهش میگم پاتو توی کفش من نکن ! میگه یعنی دخالت نکنم ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ بیا دستتو بکن تو دماغم !
.
.
.
خانمه ۲۰۶ رو زده به تیر برق ، ماشین نصف شده ! به افسر میگه یعنی اشتباه از من بوده ؟ افسر : پـَـــ نــه پـَـــ علت حادثه خواب آلودگیه تیر چراغ بوده !
.
.
.
نوشتم “بوق نزنید راننده خواب است” ازم میپرسه اینو پشت کامیون دیدی ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ رو در آسانسور ؟؟؟
.
.
.

تو اتوبوس به راننده میگم این پولو عوض کنید ! میگه پارَس ؟ گفتم : پـَـــ نــه پـَـــ گوشَش وسط نداره !
.
.
.
به استاد میگم استااااااااااد بفرمیو ! میگه یعنی شروع کنم ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ بگیو !
.
.
.
به خواهرزاده ۲ ساله گفتم برو از مامان بزرگ چسب زخم بگیر ؟ گفت چی شده ؟ دستت اوووف شده ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ گردنم قطع شده !
.
.
.
خوردم زمین لگنم تبدیل به آفتابه شده ، اومده میگه الان مشکل دستشویی رفتن داری ! گفتم پـَـــ نــه پـَـــ فقط مشکل قر کمر دارم !
.
.
.
میگم اینجا خیلی تاریکه ! میگه چراغارو روشن کنم ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ برو شیر آبو باز کن !
.
.
.
۵۰ جعبه گوجه خریدیم ! اون یکی همسایه اومده میگه میخوای رب بپزی ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ میخوایم رنگ کنیم جای سیب بفروشیم
.
.
.
رفتم مغازه گفتم سیم ظرفشویی دارین ؟ گفت بله ! برای شستن ظرف میخوای ؟ گفتم اولا به تو چه ؟ دوما پـَـــ نــه پـَـــ میخوام شیشه عینکمو تمیز کنم !
.
.
.
رفیقم به طور هارمونیک خورده زمین و پخش شده کف آسفالت ! جلوی خودمو گرفتم که نمیرم از خنده ! میگه داری بهم بخندی ؟ پـَـــ نــه پـَـــ گریه اَمونمو بریده !
.
.
.
۲تا سطل رنگ گرفتم دستم ، همسایه اومده میگه میخواید نقاشی کنید ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ میخوایم ریاضی حل کنیم !

بچه ۲۴ ساعت نیست به دنیا اومده ، برگشته بهم میگه نمیتونه راه بره ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ فقط میتونه پشتک بزنه !
.
.
.
خاور اومده داریم اثاث خونه رو بار میزنیم ، میگه دارید از این محل میرید ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داریم اثاث میبریم پارک خاله بازی کنیم !
.
.
.
گفتم : از صدای سخنش ندیدم خوشتر ! گفت عشق رو میگی ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ صدای خروپف بابام رو میگم !
.
.
.
سگ خریدیم اندازه خر ، بستیمش توی باغ ! اومده میگه اینو خریدید واسه امنیت ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ خریدیم باغو بیل بزنه !
.

 

 


.
.
بهش گفتم سی دی مادربردت رو بده کار ضروری دارم ؟ رفت خونه و بعد دو ساعت اومده میگه همونی که روش نوشته Gigabyte ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ همونی که نوشته گلچین شاد بندری ۹۰ !
.
.
.
بهش گفتم هفته بعد تولدمه ! گفت یعنی باید کادو بخرم واست ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ خواستم اطلاعات عمومیت بالا بره !
.
.
.
از این زنبور خرکیا دستمو نیش زده ، اومده میگه نیشت زد ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ نازم کرد !
.
.
.
داریم میریم پیست اسکی ! میبینه روی باربند وسایل اسکی بستیم باز میگه دارید میرید اسکی ! گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داریم میریم منچ بازی کنیم اون وسایل هم نکات انحرافی هستن !
.
.
.
مادربزرگم آلزایمر گرفته ! فامیلمون میگه اثرات پیریه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ بسوزه پدر عاشقی !
.
.
.
رفتیم امتحان رانندگی ! یارو نشست پشت فرمون و تا اومده استارت بزنه ماشین ۲ متر پرید جلو ! سرهنگ به یارو گفت برو پایین ! گفت یعنی رد شدم ؟ گفت پـَـــ نــه پـَـــ شما ندید قبولی !
.
.
.
داره بارون میاد به مامانم میگم سقف سوراخه ! میگه داره آب میچکه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داره ازش هوا میره بیرون !
.
.
.
یارو با صورت رفته توی تیر چراغ برق ، نصف صورتش خراشیده شده ؟ برگشته میگه خیلی معلومه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ فقط از ۱ کیلومتری معلوم نیست !
.
.
.
از دماغم داره خون میچکه و بدو بدو دارم میرم طرف دستمال کاغذی ! وسط راه جلومو سد کرده میگه چی شده ؟ خون میاد ؟ دستمال میخوای ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ شیر دماغم خراب شده دارم میرم لوله کش بیارم !
.
.
.
رفته تو اتاق پروو لباس رو پوشیده ، اومده بیرون میگه میاد بهم ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داره میره ، بدو تا فرار نکرده یه جور از دلش دربیار !
.
.
.
از گوگل سایت رو باز کردم ، نوشته آیا میخواهید وارد سایت شوید ! گفتم پـَـــ نــه پـَـــ مثل اینکه زنگو اشتباه زدم با طبقه بالایی کار دارم ، ببخشید دیگه تکرار نمیشه !
.
.
.
مامور آمار : شما فرزند خانواده هستید ؟ پـَـــ نــه پـَـــ من پدر خانواده ام ولی خیلی خوب موندم اصلا شکسته نشدم !
.
.
.
فامیلمون اومده خونمون میگه از وقتی بخاری گذاشتین خونتون اینقدر گرم شده ؟ گفتیم پـَـــ نــه پـَـــ از وقتی توی کانون فرهنگی آموزش ثبت نام کردیم !
.
.
.
کیف گرفتم دستم همسایه میگه داری میری دانشگاه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داریم میرم مهد کودک امروز کلاس خمیربازی داریم !
.
.
.
لوله کش اومده خونمون میگه لوله های آب چکه میکنن ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ سیمای برقمون سوراخ شدن

 

[ یک شنبه 23 بهمن 1390 ] [ 20:17 ] [ زهرا ]

شاعر زن میگه :

به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید

خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید !

برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید !

مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید !

به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید

تورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید

ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید

خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید !

وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن ! آفرید

برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره، پری ، نسترن آفرید

برای من اما فقط یک نفر / براد پیت من را حَسَنْ آفرید !

برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید

 

شاعر مرد در جواب میگه :

به ‌نام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین

خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین

خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن‌الخالقین

پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین

خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین

رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین

دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین !

نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!

مرا ساده و بی‌ریا آفرید / جدا از حسادت و بی‌خشم و کین

زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین

من ساده چیدم از آن تک‌ درخت / و دادم به او سیب چون انگبین

چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین

و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین

تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این

که زن از همان بدو پیدایش‌ات / نشسته مداوم تو را در کمین

[ یک شنبه 23 بهمن 1390 ] [ 20:21 ] [ زهرا ]

رفتم استخر مرده میگه می خوای شنا کنی گفتم پـَـــ نــه پـَـــ نمکم اومدم تو آب حل شم

.

.

.

دل پیچه دارم زود تند سریع باید برم دستشویی مامانم میگه چرا میلرزی دستشویی داری؟گفتم پـَـــ نــه پـَـــ رو حالت ویبره ولم کردن توام بیا خاموشم کن

.

.

.

اعلامیه زدم یه کلیه امو بفروشم..پرسید بخاطر پولشه؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ تو دلم احساس سنگینی میکنم گفتم یه کم سبک شم!

.

.

.

رفتم موتورمو از پارکینگ بگیرم میگن اومدی موتورتو ترخیص کنی میگم ؟ پـَـــ نــه پـَـــ اومدم ملاقاتیش براش پسته و دمپایی ابری هم آوردم

.

.

.

آب خونه قطع شده بود. بعد که وصل شد یه آب زرد از شیر میومد. می پرسه زنگ لوله هاست؟ پـَـــ نــه پـَـــ سازمان آب واسه عذرخواهی اولش آب پرتقال می فرسته

.

بقیه پـَـــ نــه پـَـــ ها در ادامه مطلب


.

دیشب با خانومم و پسرم داشتیم فیلم میدیدیم یه دفعه یه بوی بدی اومد خانومم میگه تو بودی؟گفتم پ..یه دفعه زد تو دهنم گفت چیه هر چی میشه میگی پـَـــ نــه پـَـــ گفتم من میخواستم بگم پسرمون بود

.

.

.

دیشب تو خونه دخترم کوچیکم داره میرقصه بهم میگه بابایی منو نگاه میکنی ؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ این روزها همه تپش نگاه میکنند شما چطور؟

.

.

.

داشتم کتاب میخوندم بابام میگه داری کتاب میخونی ؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ کتابه عاشقم شده ۱ ساعت زل زده بهم

.

.

.

طرف اومده میگه کافی نته؟میگم بله.میگه یعنی اینترنت دارید؟گفتم پـَـــ نــه پـَـــ آب داریم واسه شنا.لطفا بلیت بگیرید کفشاتونم تحویل بدید و وارد استخر بشید.

.

.

.

داشتم به جنازه پشهه روی میزم نگاه میکردم علی پرسید مرده؟ گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ خسته بوده خوابیده بمنم گفته ساعت ۱۰ بیدارش کنم

.

.

.

رفتم ماهی فروشی، یارو داشت ماهی ها رو پاک میکرد، بهش میگم داری ماهی پاک میکنی؟ میگه پـَـــ نــه پـَـــ پی پی کرده دارم پوشکش رو عوض میکنم…

.

.

.

زنگ زدم به علی میگم میشه شماره فکستو بدی. می پرسه می خوای فکس بفرستی ؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ یه بمب ساعتی داشتم که تا سی ثانیه دیگه باید اونجا منفجر بشه، گفتم اینجوری سریعتر به دستت میرسه

.

.

.

پیرزنه یه عالمه خرید کرده تو راه که داره میره پاکتش میریزه پخش خیابون میشه میرم جلو بهش میگم کمک میخواهین میگه پـَـــ نــه پـَـــ شوهر میخواهم میخواستم جلب توجه کنم

.

.

.

دارم مغازرو می بندم برم.یارو میگه دارید میرید؟گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ من شمع جان گدازم ، تو صبح جان فزایی / سوزم گرت نبینم ، میرم چو رخ نمایی نزدیک این چنینم ، دور آن چنان که گفتم / نه تاب وصل دارم ، نه طاقت جدایی

.

.

.

صبح دیرم شده به مامانم میگم یه سیب برام بیار ، میگه واسه اینکه الان بخوری ؟ پـَـــ نــه پـَـــ میخوام کله سحری چک کنم ببینم قانون نیوتن هنوز سر جاشه یا نه !!!

.

.

.

بیرون دفتر فرماندم واستادم .دفترچه مرخصی تو دستم. امده بیرون میگه مرخصی میخوای؟گفتم : پـَـــ نــه پـَـــ دلم تنگ شده بود امدم یه سر ببینمتو برم آسایشگاه

.

.

.

همسایمون عروسی داشتن .دوستم خونمون بود هی سروصداشون میومد.دوستم گفت عروسیه؟ پـَـــ نــه پـَـــ همسایمون سرخ پوسته مراسم خاص خودشونه…

.

.

.

رفیقم اومده خونمون! وضو گرفته میخواد نماز بخونه!می پرسه قبله کدوم طرفه؟! میگم:میخوای نماز بخونی؟! میگه: پـَـــ نــه پـَـــ میخوام دیش ماهوارتو تنظیم کنم!!!

.

.

.

به دوستم میگم میدونی پـَـــ نــه پـَـــ چیه؟ میگه پـَـــ نــه پـَـــ فقط خودت میدونی پـَـــ نــه پـَـــ چیه!!

.

.

.

داریم کارتون تام و جری رو نگاه میکنیم..بابام میگه تام و جریه؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ شیشو بشه همشون دارن ادا در میارن

.

.

.

به بابام میگم بهم پول میدی؟ میگه لازم داری؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ میخواستم ببینم اگه نداری بهت قرض بدم

.

.

.

از آرایشگاه اومدم خونه مامانم بهم میگه موهاتو کوتاه کردی؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ دیشب خوابیدم امروز که پاشدم دیدم موهام اینجوریه

.

.

.

به دوستم میگم درس خوندی؟ میگه درس امروزو میگی؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ درس دیروزو میگم آخه قراره استاد دیروز بپرسه ازمون

.

.

.

به یارو میگم آتیش داری؟ میگه کبریت میخوای؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ از دهنت واسم آتیش در بیار میخوام سوخاری شم

.

.

.

سرکلاس دارم با گوشیم بازی میکنم..استاد میگه داری بازی میکنی؟..میگم پـَـــ نــه پـَـــ دارم گفته های شما رو به صورت فوق دیجیتال تو گوشیم مینویسم میفرستم واسه همه دانشجوهای دنیا

.

.

.

معلم میگه بیا درس جواب بده.. میگم میشه ازم نپرسید..میگه نخوندی؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ میخوام فرصت رو بدم به بچه های دیگه

رفتم جلسه ثبت نام ۱ساعت وایسادم.

یارو اومده میگه میخوای ثبت نام کنی؟

پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم !

.

.

.

مرغ و از فریزر در آوردم میگه می خوای غذا درست کنی ؟!

پـَـَـ نَ پـَـَــــ خانوادش اومدن از سردخونه میخوان ببرن خاکش کنن !

.

.

.

به یارو میگم حاجی, بزن تو دنده من هول میدم روشن شه.

میگه بزنم ۲ ؟ پَـــ نَ پَـــ بزن ۳فوتبال داره !

.

.

.

رفتم مرغ فروشی به فروشنده میگم بال دارین،

میگه بال مرغ؟

پـَـَـ نَ پـَـَــــ بال هواپیما، چندتا کوچه پایین تر سقوط کردیم میخوام درستش کنم !

.

.

.

پدربزرگم فوت کرده تو قبرستونیم دوستم زنگ زده میگه کجایی؟

میگم بهشت زهرا ! میگه واسه چی ؟ میگم واسه پدر بزرگم.

میگه اِ ؟ فوت کرده ؟ میگم پـَـــ نَ پـَـــــ تمرینی اومدیم مانور !

.

.

.

مامانم سفره پهن کرده بود ,بهش گفتم میخوای شام بیاری؟

گفت: پـَــــــــ نَ پَـــــــــ میخوام گلای سفره رو اب بدم !

.

.

.

دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم ازراه اومده میگه خوابه؟

میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!

.

.

.

سر سفره عقد ، حاج آقا: آیا بنده وکیلم ؟

عروس: پـَـ نـَـ پـَـ  متهمی !

.

بقیه پـَـ نـَـ پـَـ های خنده دار در ادامه مطلب

 

.

.

به معلممون میگم آقا اجازه هست بریم دستشویی ؟!!! میگه واجبه ؟!

پ ن پس مستحبه !!

.

.

.

همسایمون عروسی داشتن

دوستم خونمون بود هی سروصداشون میومد.دوستم گفت عروسیه؟

پـَـ نـَـ پـَـ همسایمون سرخ پوسته مراسم خاص خودشونه !

.

.

.

رفیقم اومده خونمون! وضو گرفته میخواد نماز بخونه!می پرسه قبله کدوم طرفه؟!

میگم:میخوای نماز بخونی؟! میگه: پـَـ نـَـ پـَـ میخوام دیش ماهوارتو تنظیم کنم!

.

.

.

رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟

گفتم پَــــ نَ پَــــ من میکروبم ,اومدم خودمو معرفی کنم!

.

.

.

رفتم رستوران یارو میگه غذا میل دارید قربان؟

پ نه پ اومدم ببینم اینجا حقوق خوبه؟از کارت راضی هستی یا نه !

.

.

.

داشتم میرفتم باشگاه وسط راه یادم اومد یه چیزی رو یادم رفته،

برگشتم خونه.در زدم داداشم در رو بازکرده با تعجب میپرسه

قاسم تویی؟!!!نرفتی باشگاه؟

میگم:پَــــ نَ پَــــ قاسم رسید من دیلیوریشم…

.

.

.

به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟

میگه از شوهرش؟؟؟؟؟ پـَــ نَ پـَـــ چسبیده بود

کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد… !

.

.

.

با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیروایسادیم.

دوستم میگه:شیرِ؟ میگم:پَــــ نَپَــــ… گربه اس باباش

مرده ریش گذاشته!

.

.

.

تو اتاق عمل نوزاد تازه به دنیا اومده به دستیار میگم چاقو رو بده

میگه میخوای بند نافو ببری؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام رقص چاقو کنم

از مامان بچه شاباش بگیرم!!

.

.

.

بعد از چند ساعت عمل بچم به دنیااومده با کلی ذوق به بابام

نشونش می دم.میگه بچته؟؟؟!! میگم پَــــ نَ پَــــ اینو الان

از اینترنت دانلود کردم نسخه آزمایشیه واسه تست تا اصلش بیاد!!!

.

.

.

آهنگ اندی تو ماشین گذاشتم دوستم میگه اندیه ؟

پَـــ نَ پَـــ داریوشه,داره خودشو لوس میکنه بخندیم !

.

.

.

تصادف شده زنگ زدم اورژانس میگه کسی صدمه دیده

پ نه پ زنگ زدم بگم همه سالمن نگران نشو !

.

.

.

تو جاده بنزین تمام کردیم وایسادیم کنار جاده ۴ لیتری تکون میدیم !

طرف اومده میگه بنزین تمام کردین ؟

میگیم:پـَـَـــ نه میگیم هورا ! ما هم از این دبـــّه ها داریم !

.

.

.

استاد: کی جواب این سوالو میدونه؟

من دستمو بردم بالا

استاد: میخوای جواب بدی؟

من: پــــَ نه پــــَ میخوام ببینم باد از کدوم ور میاد !

.

.

.

عاقد سر سفره عقد : عروس خانم وکیلم؟

پَ نه پَ دکتری ! دعوت کردیم سطح مجلس بره بالا !

 

.

.

.

ساعته از بیرون صدای قار قار میاد…داداشم میگه صدای کلاغه ؟

میگم پــَ نَ پـــَ قناریه متال میخونه!

.

.

.

به بابام میگم تلویزیونو بزن کانال دو … میگه روشنش کنم ؟

پَـــ نَ پَــــ تو بزن دو … من هُل میدم روشن شه

.

.

.

رفتیم کوه … دارم چوب جمع میکنم …

میگه می خوای با چوبا آتیش درست کنی؟

پَـــ نَ پَـــ پشت دریاها شهریست قایقی خواهم ساخت !

.

.

.

شنگول سگشو میبره دامپزشکی منشی میگه سگت مریضه ؟

شنگول:پ ن پ خودم هاری گرفتم سگم گف من اینجا اشنا دارم بیا بریم دکتر ببینتت !

.

.

.

پشت در اتاق عمل وایستادم منتظر دکترم که برم برای زایمان

پرستاره اومده نگام میکنه میگه زاءو شمایی؟…

میگم پـَـ نـَـ پـَـ خواهرمه.. ترسیده منو فرستاده جاش!

.

.

.

تو اتوبوس از رو صندلی پا شدم جامو بدم یه پیرمرده میگه پا شدی من بشینم؟

پـَـ نـَـ پـَـ پا شدم با میله های اتوبوس استریپ تیز برقصم شما مسافرا تا مقصد حال کنین.

.

.

.

ساعت ۸ صبح کلاس داریم .منم خمیازه میکشم و دهنم یه متر باز میشه .

استاد میگه چیه خوابت میاد؟ پـَـ نـَـ پـَـ میخوام بخورمت

.

.

.

تو ایستگاه متروی آزادی یکی ازم پرسید اینجا آخرشه؟ منم گفتم پـَـ نـَـ پـَـ نیم

ساعت برای ناهار و نماز نگه داشته بعد دوباره راه میوفته

.

.

.

دوازده شب رسیدم دم خونه کلید نداشتم به داداشم زنگ زدم

میگم یواش درو باز کن بقیه بیدار نشن .میگه در خونه رو؟

پَـــ نَ پَـــ در یخچالو!!! سر شب گرمم بود رفتم پشت تخم مرغها !

.

.

.

دارن گوسفندرو قربونی میکنن … یه آفتابه آوردن که بش آب بدن

اومده میگه میخوان با آفتابه بش آب بدن؟!

پَ نه پَ آفتابه آوردن ببرنش دستشویی استرسش از بین بره !

.

.

.

رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟

پـــ نه پــ ما پشه ایم اومدیم مهمونی…!

.

.

.

تو خیابون با دوستم داشتم راه می رفتم ، یارو موتوریه گوشیمو از دستم قاپید

دوستم گفت گوشیتو دزدید ؟ گفتم پـَـــ نَ پـَــ برد سیستم عاملشو آپدیت کنه فردا میاره !

.

.

.

شیشه رفته تو دستم , دارم از درد جیغ و داد می کنم

به رفیقم میگم در بیار, میگه شیشه رو؟

میگم پَــــ نَ پَــــ , ادای من و در بیار شاد شیم !

.

.

.

تصادف کردم، زنگ زدم ۱۱۰ … پلیسه اومده میگه تصادف کردی؟!

گفتم پـــ نَ پَـــــ اینا همش نقشه بود بیای ببینمت !

.

.

.

یارو با ۱۶۰ تا سرعت زده به یه عابر پیاده ، عابره پرت شده ۲۰ متر اونطرفتر افتاده زمین

هیچ تکونیم نمیخوره.دوستم میگه یعنی مرده؟

میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ داره تمارض میکنه پنالتی بگیره !

.

.

.

بعد از کلی کلنجار رفتن با شریکم بهش گفتم باید از هم جدا شیم

میگه یعنی جداً ازهم جدا شیم؟

پَـــ نَ پَــــ من فقط عاشق اینم حرف قلبتو بدونم

الکی بگم جدا شیم، تو بگی که نمیتونم !

.

.

.

یارو اومده خونه رو ببینه واسه خرید.

تا طبقه سوم با پله اومده میگه پس اینجا کلا آسانسور نداره!!

پَـــ نَ پَــــ آسانسور داره ولی از طبقه چهارم شروع میشه !

.

.

.

رفتم خونه دیدم ماهی از تنگ افتاده بیرون

داداشم میگه یعنی مرده؟

میگم پـَـَـ نَ پـَـَــ دوگانه سوزش کردم وقتی آب نیست با هوا کار میکنه!

.

.

.

دارم تو خونه رو ترد میل میدوام بابام میاد میگه داری میدویی لاغر کنی ؟؟

پَـــ نَ پَـــ کلاسم دیر شده عجله دارم !

.

.

.

مادر دانش آموزِ اومده مدرسه….معلم بهش میگه با بچتون ریاضی تمرین کنین

میگه تو خونه؟….پَـــ نَ پــــ تو زمین های خاکی

(اکثر قهرمانا از زمین های خاکی شروع کردن !)

.

.

.

خوابیدم.!!!

سره کلاس دستمو بردم بالا سوال کنم.استاده میپرسه سوال داری؟؟؟

میگم پـَـ نـَـ پـَـ میخواستم بینم کولر باد میده یا نه که خداروشکر حل شد!!

.

.

.

تو توالت بودم و تو حال خودم.. یک هو یکی محکم زد به در …. گفتم بله ..

دیدم داداشمه میگه اه تو اونجایی !!! گفتم پـَـ نـَـ پـَـ این صدای منشی توالته ..

لطفا بعد از شنیدن بوق بفرمایین داخل.

.

.

.

وسط جاده خلخال زنجان پنچری ماشینمو می گرفتم یه آقاه رسید گفت پنچر شدی؟

گفتم پـَـ نـَـ پـَـ لاستیکم گرمش شد در آوردم هوا بخوره!!

.

.

.

نشستیم داریم “سقوط آزاد” میبینیم ، داداشم میگه این دریا ئه واقعا کیشه؟؟؟

پـَـ نـَـ پـَـ دارن اسکلمون میکنن … شهرک سینمایی رو آب کردن

.

.

.

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند. گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند.

پـَـ نـَـ پـَـ کچلی را بگرفتند و سرش شانه زدند!!!

.

.

.

اومدم یه سوسکو تو آشپزخونه بکشم … رفیقم می گه : می خوای بکشیش ؟

گفتم پـَـ نـَـ پـَـ می خوام باهاش وارده مذاکره بشم اجاره خونه رو شریکی بدیم

.

.

.

من : سلام علی خوبی ؟ علی : سلام ،شما ؟ من : آرمینم . علی : اٍ

آرمین تویی ؟ من : پـَـ نـَـ پـَـ  راهنمای ۴۷۳ ، بفـــرمائید! .

.

.

.

بچه رو از بیمارستان آوردیم خونه بعد خوابوندیمش.

فک و فامیل اومدن عیادت. یکی میگه ای جان بچه خوابه؟

پـَـ نـَـ پـَـ گذاشتیم شارژ بشه آخه گفتن اولش که میخواین

شارژ کنین چند ساعت خاموشش کنین!

.

.

.

رفتم سوپر مارکت میگم اقا ببخشید یه لامپ۱۰۰محبت کنین.

اورده تست کرده میگه میبری؟

میگم پـَـ نـَـ پـَـ همین جا میخورم!

.

.

.

یارو اومده میگه جا گرفتی ؟ میگم بله ! میگه میاد ؟ میگم آره ! خلاصه یارو رفت ! خلاصه عموم رسید و منو دید که ایستادم توی جا پارک !میپرسه جا گرفتی واسم ؟ گفتم بله عمو !
نیم ساعت بعدش با پسر عموم رفتیم کوه تا اون لحظه خیلی خودمو کنترل کرده بودم ؛ نفس نفس زنان رسیده بودیم تا وسطاش که ازم پرسید : خسته شدی ؟ و من از اونجا هولش دادم پایین و دو تا پا با یه دستش شکست !!!
نتیجه اخلاقی : هرگز پَ نَ پَ رو تو خودتون نریزید !!!
.
.
زنه دوقلو زایده پرستاره یکی از بچه هارو میبره براش ، زنه میپرسه : اون یکی رو هم میارین ؟؟؟ پرستاره گفت : پَ نَ پَ فعلا اینو ببرین استفاده کنین ده روز بعد از فعال سازی اون یکی رو هم پست میکنیم درِ خونتون !!!!!
.
.
بهش میگم : دیگه میخوام ازت جدا بشم ! میگه : این حرف آخرته ؟ گفتم پَ نَ پَ این خلاصه ای بود از اخبار ایران و جهان ، لطفأ به مشروح اخبار توجه فرمایید !
.
.
ماهی توی آکواریم هی دهنشو باز و بسته میکنه ، داداش کوچیکم میگه داره نفس میکشه ؟ گفتم پَ نَ پَ داره به ماهیای دیگه پَ نَ پَ میگه !!!
.
.
رفتم حشره کش بخرم طرف گفت : میخواین زود بمیره ؟؟؟ گفتم : پَ نَ پَ میخوام زجرکش بشه مزه ی انتقام رو بچشم !!! مغازه داره هم زرنگ تر از من بود و گفت : دِ نَ دِ لذتی که در گذشت است در انتقام نیست !!!
.
.

ماشینه تا شیشه جمع شده ، یه نفر اون بغل افتاده پارچه سفید روش کشیدن ، یارو داره رد میشه میگه مرده ؟ گفتم پَ نَ پَ تصادف خستش کرده خوابیده !!!
.
.
زیر کتری رو روشن کردم قوری رو گذاشتم روش ، مامانم میگه میخوای چایی بخوری ؟ گفتم پَ نَ پَ غولش فحش داده میخوام بخار پزش کنم !!!
.
.
با دوستم نشستیم عکسای عروسیه اون یکی دوستمو نگاه میکنیم میگه سارا شوهرش کچله ؟ گفتم پَ نَ پَ مو داره فقط فرقشو گشاد باز کرده !!!
.
.
میخوام برم خونه چشام قرمزه به رفیقم میگم چشام قرمزه ؟ میگه آره میخوای همینجوری بری ؟ گفتم پَ نَ پَ وایمیسم تا سبز بشه بعد حرکت میکنم !!!
.
.
دیروز سوار تاکسی شدم یه آقایی پیشم نشسته بود هی میرفت که بخوابه و کج میشد سمت من ! صداش زدم میگه : اذیت میشید ؟ گفتم : پَ نَ پَ صدات زدم که بگم سرتو بذار رو شونه هام خوابت بگیره !!!
.
.
بیرون گل خریده بودم ، بردم خونه دادم به مامانم گفت گله ؟ گفتم پَ نَ پَ آفساید بود داور قبولش نکرد !!!
.
.
رفتم نون بگیرم طرف میگه شما هم نون میخوای ؟ گفتم پَ نَ پَ اومدم با خط تولید آشنا بشم !!!
.
.
تو کلاس خودکارم نمینوشت داشتم تندتند میکشیدمش روی کاغذ دوستم میپرسه خودکارت نمینویسه ؟ گفتم پَ نَ پَ دارم نوار قلبمو روی کاغذ میکشم ببینم مشکلش چیه !!!

[ یک شنبه 23 بهمن 1390 ] [ 20:17 ] [ زهرا ]

دقت کردین: تن آدمی شریف است به جیب آدمیت

 

دقیقا همین لباس زیباست نشان آدمیت !

دقت کردین:آخه واسه چی جعبه پیتزا مربعی شکله

بازش میکنی دایره پیدا میکنی !

بعد مثلثی میخوری!

دقت کردین: یه روزایی هست که یهو قصد میکنی اتاقتو مرتب کنی ؟؟؟ وقتی همه ی وسایلتو میریزی بیرون ، تازه میفهمی چه غلطی کردی !!!

دقت کردین:گفتگودودخترباهم:سلام عشقم،قربونت برم،چطوری عسل؟فدات شم…می بینمت خوشگلم،بوس بوس بوسگفتگودوپسرباتلفن:بنال…بوزینه مگه نگفتی ساعت۴میای؟دگمشوراه بیفت دیگه خره:-)!

دقت کردین:۳ ساعت تو اتاق میشینی درس میخونی هیچکس نمیگه خسته نباشی ولی ۱ ثانیه موبایلت رو بر میداری ببینی کی sms داده بابات میادمیگه : خسته نباشی!!!!

دقت کرین :شبای عروسی تا دهنت پر میشه دوربین میاد روت. !?

گفتم هواست باشه !

دقت کردین:
اگه بچه ها لیوان بشکنن : ای دست و پا چلفتی
-
اگه مامانه بشکنتش : قضا بلا بود
-
اگه باباهه بشکنتش : این لیوان اینجا چیکار میکنه…!!

دقت کردین:تو تاکسی کرایه ماشین آقایون همیشه توی اون جیبیه که کنار یه خانومه!؟

دقت کردین بهترین ایده هارو برای دیگرون داریم و برای خودمون عملاً ریدیم !

دقت کردین:وقتی می خوای به ۲تا دختر که یکیش خوشگله تیکه بندازی,
اونی که زشته جوابت رو می ده ؟؟!

دقت کردین مامان یا بابات میان کنارت ، وقتی داری با کامپیوتر کار میکنی اینجوری میشی؟؟
(`-`) (._. ) (· – ·) ( ._.) ( ‘ -’) … :-”
بعد سعی میکنی همه چی عادی باشه ! :) )

 دقت كردين: تو مهموني تا مياي پشت سر يكي حرف بزني موزيك قطع ميشه و نصف حرفتو يهو همه ميشنون!!!!


دقت کردین:لــــــــــذتي كه در خوابيدن روي جزوه هست تو خوابيدن روي تختـخواب نرم نيس

 دقت كردين:
مغز انسان پر كارترين جاي بدنه
24 ساعت در 365 روز سال و كار ميكنه
فقط وقتي متوقف ميشه كه
ما وارد سالن امتحانات ميشيم

 دقت كردين: تو فيلماي ايراني،هميشه وقتي طرف ميفهمه بچه دار نميشه همه بچه ها از ماشيناي بقلي و جلويي و عقبي باهاش باي باي ميكنن ميخندن؟!

دقت كردين: هر موقع دارين سشوار ميكشين حتي اگه تو خونه تنهام باشين هي حس ميكنين يكي صداتون ميكنه؟  

[ یک شنبه 23 بهمن 1390 ] [ 19:55 ] [ زهرا ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به قلب طلایی خوش آمدید
امکانات وب
بک لینک طراحی سایت