قلب طلایی

قلب طلایی
مطالب جالب و خواندنی
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان قلب طلایی و آدرس bahoosh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پند استاد

نوجواني باهوش تمام كتاب‌هاي استادش را آموخته و چشم بسته آنها را براي ديگر شاگردان مي‌خواند.
استادش به او گفت؛ به يك شرط مي‌گذارم در امر آموزش دادن مرا كمك كني. شاگرد پرسيد چه امري؟
استاد كفت: آموزش بده اما نصيحت مكن.
شاگرد گفت: چرا نصيحت نكنم؟
استاد پير گفت: دانش در كتاب هست اما پند آموزي احتياج به تجربه و زمان دارد كه تو آن را نداري خرد نتيجه باروري دانش و تجربه است.
شاگرد گفت: درس بزرگي به من آموختيد سعي مي‌كنم امر شما را انجام دهم.
گفته مي‌شود سال‌ها گذشت و تا استاد زنده بود آن شاگرد ، كسي را اندرز نمي‌داد.
ارد بزرگ انديشمند نامدار كشورمان مي‌گويد: سرايش يك بيت درست از زندگي، نياز به سفري، هفتاد ساله دارد.  
 


كليد موفقيت
مردي فرزندش را براي به دست آوردن تجربه به خارج شهر فرستاد. پس زماني كه فرزند از شهر خارج شد، روباه مريضي را ديد پس مدتي درنگ كرد ...انديشيد ... چگونه روباه غذا به دست مي‌آورد؟
در اين لحظه شيري را ديد كه با او شكاري بود. زماني كه به روباه نزديك شد، از شكار خورد و باقي را ترك گفت و خارج شد.
پس از لحظه‌اي روباه به سختي خود را حركت داد و به شكار باقي مانده نزديك شد و شروع به خوردن كرد.
پس پسر با خود گفت: بي‌شك خداوند ضامن روزي است، پس چرا مشقت و سختي را تحمل كنم؟
سپس پسر نزد پدرش رفت و براي پدرش ماجرا را باز گفت.
پدر گفت: فرزندم اشتباه مي‌كني ... من براي تو زندگي شرافت مندانه‌اي را مي‌خواستم. به شير نگاه كن! به ديگران كمك مي‌كند. چگونه همان طور كه مي‌داني او حيواني قوي است!
اما به روباه كن ... او منتظر كمك ديگران است ... و از اين رو براي او زندگي، شرافت‌مندانه نيست. پس فرزند متوجه شد و ديدگاهش در پيرامون زندگي عوض شد.


توكاي پير


توكاي پيري تكه ناني پيدا كرد، آن را برداشت و به پرواز در آمد.
پرندگان جوان اين را كه ديدند، به طرفش پريدند تا نان را از او بگيرند.
وقتي توكا متوجه شد كه الان به او حمله مي‌كنند، نان را به دهان ماري انداخت و با خود فكر كرد؛ وقتي كسي پير مي‌شود، زندگي را طور ديگري مي‌بيند، غذايم را از دست دادم؛ اما فردا مي‌توانم تكه نان ديگري پيدا كنم.
اما اگر اصرار مي‌كردم كه آن را نگه دارم، در وسط آسمان جنگي به پا مي‌كردم؛ پيروز اين جنگ، منفور ميشد و ديگران خود را آماده مي‌كردند تا با او بجنگند و نفرت قلب پرندگان را مي‌انباشت و اين وضعيت مي‌توانست مدت درازي ادامه پيدا كند.

فرزانگي پيري همين است: آگاهي بر اين كه بايد پيروزي‌هاي فوري را فداي فتوحات پايدار كرد.

 

سخن روز:دانستن كافي نيست،بايد به دانسته خود عمل كنيد(ناپلئون هيل)



[ جمعه 18 فروردين 1391 ] [ 11:28 ] [ زهرا ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به قلب طلایی خوش آمدید
امکانات وب
بک لینک طراحی سایت