قلب طلایی مطالب جالب و خواندنی
| ||
|
ای کدامین شب! یک نفس بگشای جنگل انبوه مژگان سیاهت را! تا بلغزد بر بلور برکه چشم کبود تو پیکر مهتابگون دختری،کز دور با نگاه خویش می جوید بوسه شیرین روزی آفتابی را از نوازش های گرم دستهای من.
دختری نیلوفرین،شبرنگ،مهتابی می تپد بی تاب در خواب هوسناک امید خویش. پای تا سر یک هوس: آغوش.
و تنش لغزان و خواهشبار، می جوید چون مه پیچیان به روی دره های خواب آلود سپیده دم، بسترم را. تا بلغزد از طلب سرشار همچو موج بوسه مهتاب روی گندمزار. تا بنوشد در نوازش های گرم دستهای من شبنم یک عشق وحشی را.
ای کدامین شب! یک نفس بگشای مژگان سیاهت را ![]() [ سه شنبه 4 بهمن 1390
] [ 19:50 ] [ زهرا ] به زمین میزنی و می شکنی عاقبت شیشه امیدی را سخت مغروری و می سازی سرد در دلی، آتش جاویدی را
دیدمت وای چه دیداری، وای این چه دیدار دل آزاری بود بی گمان بره ای از یاد آن عهد که مرا با تو سرو کاری بود
دیدمت وای چه دیداری، وای نه نگاهی، نه لب پرنوشی نه شرار نفس پرهوسی نه فشار بدن و آغوشی
این چه عشق است که در دل دارم من از این عشق چه حاصل دارم می گریزی زمن و در طلبت باز هم کوشش باطل دارم
باز لبهای عطش کرده من عشق سوزان تو را می جوید می تپد قلبم و با هر تپشی قصه عشق تو را می گوید
بخت اگر از تو جدایم کرده می گشایم گره از بخت، چه باک ترسم این عشق سرانجام مرا بکشد به سراپرده خاک
خلوت خالی و خاموش مرا تو پر از خاطره کردی، ای مرد شعر من شعله احساس من است تو مرا شاعره کردی، ای مرد
آتش عشقت به چشمت یکدم جلوه ای کرد و سرابی گردید تا مرا واله و بی سامان دید نقش افتاده بر آبی گردید
سینه ای، تا که بر آن سر بنهم دامنی، تا که بر آن ریزم اشک آه، ای آنکه غم عشقت نیست می برم بر تو و بر قلبت رشک
به زمین میزنی و می شکنی عاقبت شیشه امیدی را سخت مغروری و می سازی سرد در دلی، آتش جاویدی را ![]() [ سه شنبه 4 بهمن 1390
] [ 19:44 ] [ زهرا ] خاکم نکنید بذارید اونم برسه بذارید اونم ببینم وقتی به حرفم میرسه خاکم نکنید هنوز عشقم رو ندیدم این همه آماده شدم یه کفن دورم کشیدم تابوت منو بذارید اونم بگیره حس کنم عاشقمه وقتیکه گریش می گیره اشکای اونو کی بجای من کنه پاک خداحافظ عشقم که منو بردن زیر خاک خاکم نکنید بذارید اونم ببینه پیکر آشفته ی من بی رمق روی زمینه خاکم نکنید بهش بگید حالا که مردم توی این جشن خشک و خالی اونو به خدا سپردم بعد رفتن من 3،2 روز تنهاش نذارید روی سنگ قبرم آیینه و شمدون بذارید میبینی چی شد عشق ما با تو عاشق تو مُرد ![]() [ سه شنبه 4 بهمن 1390
] [ 19:41 ] [ زهرا ] باران می بارد امشب دلم غم دارد امشب آرام جان خسته ره می سپارد امشب در نگاهت، مانده چشمم شاید از فکر سفربرگردی امشب از تو دارم، یادگاری سردی این بوسه را پیوسته بر لب قطره قطره اشک چشمم میچکد با نم نم باران به دامن بسته ای بار سفر را با تو ای عاشق ترین بد کرده ام من رنگ چشمت رنگ دریا سینه ی من دشت غم ها یادم آید زیر باران با تو بودم با تو تنها زیر باران با تو بودن زیر باران با تو تنها باران می بارد امشب دلم غم دارد امشب آرام جان خسته ره می سپارد امشب این کلام آخرینت برده میل زندگی را از سر من گفته ای شاید بیایی از سفر اما نمیشه باور من رفتنت را کرده باور التماسم را ببین در این نگاهم زیر باران گریه کردم بلکه باران شوید از جانم گناهم این کلام آخرینت برده میل زندگی را از سر من گفته ای شاید بیایی از سفر اما نمیشه باور من ![]() [ سه شنبه 4 بهمن 1390
] [ 19:37 ] [ زهرا ] معرفی بلدرچین
از لحاظ جانورشناسی بلدرچین به راسته مرغان، خانواده قرقاول ، زیر خانواده مرغان مزرعه و گونه بلدرچین تعلق دارد. در حالت کلی دوگونه بلدرچین ژاپنی و اروپائی بسیار مورد توجه هستند که میان این دو گونه رابطه بسیار نزدیکی وجود دارد. بلدرچینهای ژاپنی بیشتر در جزایر ژاپن پراکنده هستند و نوع وحشی این پرنده به صورت جفت در تابستان در شمال و در زمستان در نواحی جنوبی جزیره زندگی می کنند در حالیکه بلدرچینهای اروپائی از گسترش وسیعی در اروپا، سیبری، ایران، ترکیه، چین و مصر برخوردار هستند. با این حال شباهتهای بسیاری بین بلدرچین ژاپنی و اروپائی وجود دارد و تنها تفاوت آنها در اندازه بدن و جثه می باشد به گونه ای که بلدرچین اروپائی دارای طول بدن 18 سانتیمتر و بلدرچین ژاپنی دارای طول بدن 15 سانت می باشد . ![]() [ سه شنبه 4 بهمن 1390
] [ 19:37 ] [ زهرا ] |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |