قلب طلایی مطالب جالب و خواندنی
| ||
|
از هم گریختیم و آن نازنین پیاله دلخواه را، دریغ بر خاک ریختیم!
جان من و تو تشنه پیوند مهر بود، دردا که جان تشنه خود را گداختیم! بس دردناک بود جدائی میان ما، از هم جدا شدیم و بدین درد ساختیم
دیدار ما که آن همه شوق و امید داشت، اینک نگاه کن که سراسر ملال گشت، و آن عشق نازنین که میان من و تو بود، دردا که چون جوانی ما پایمال گشت!
با آن همه نیاز که من داشتم به تو، پرهیز عاشقانه من ناگریز بود. من بارها به سوی تو آمدم، ولی هر بار دیر بود!
اینک من و توایم دو تنهای بی نصیب، هر یک جدا گرفته ره سرنوشت خویش. سرگشته در کشاکش طوفان روزگار، گم کرده همچو آدم و حوا بهشت خویش! ![]() [ سه شنبه 4 بهمن 1390
] [ 19:54 ] [ زهرا ] پنجره ای در مرز شب و روز باز شد مرغ افسانه از آن بیرون پرید میان بیداری و خواب پرتاب شده بود
پنجره ای در مرز شب و روز باز شد
سهراب سپهری...... ![]() [ سه شنبه 4 بهمن 1390
] [ 19:53 ] [ زهرا ] تنهایی خود لحظه ها را برایت گریه کردم
در بی کسیم برای تو که همه کسم بودی گریه کردم
در حال خندیدن بودم که به یاد خنده های سرد وتلخت گریه کردم
در حین دویدن در کوچه های زندگی بودم که نا گاه به یاد لحظه هایی که بودی واکنون نیستی ایستادم وآرام گریه کردم
ولی اکنون می خندم
آری می خندم
به تمام لحظه های بچگانه ای که به خاطرت اشک هایم را قربانی کردم
واقعاحیف که............ ![]() [ سه شنبه 4 بهمن 1390
] [ 19:52 ] [ زهرا ] وای وای
باران باران
شیشه
پنجره
را باران شست
از دل من
اما چه کسی
نقش تو
را خواهد شست
اسمان
سربی رنگ
من درون
قفس
سرد اتاقم دلتنگ.
می پرد ،نگاهم تا دور
وای
باران باران
پر مرغان
نگاهم
را شست
خواب
رویای فراموشی هاست
خواب را دریابم
که در ان
دولت
خاموشی هاست
من شکوفایی
گلهای امیدم را
در
رویاهایم
می بینم
و
ندایی
که به من می گوید
گرچه شب تاریک است،
می قوی دار ،
سحر نزدیک است ![]() [ سه شنبه 4 بهمن 1390
] [ 19:52 ] [ زهرا ] دختری خوابیده در مهتاب، چون گل نیلوفری بر آب. خواب می بیند. خواب می بیند که بیمارست دلدارش. وین سیه رویا،شکیب از چشم بیمارش باز می چیند.
می نشیند خسته دل در دامن مهتاب: چون شکسته بادبان زورقی بر آب. می کند اندیشه با خود: از چه رو کوشیدم به آزارش؟ وزپشیمانی،سرشکی گرم می درخشد در نگاه چشم بیدارش.
روز دیگر، باز چون دلداده می ماند به راه او، روی می تابد ز دیدارش، می گریزد از نگاه او. باز می کوشد به آزارش... ![]() [ سه شنبه 4 بهمن 1390
] [ 19:51 ] [ زهرا ] |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |